سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسجد جمکران - ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شایسته است که دانش مرد بر گفتارش افزون و خردش بر زبانش چیره باشد . [امام علی علیه السلام]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...



یکشنبه 87/1/25 ساعت: 6:2 عصر
 

    تاریخچه ی مسجد صاحب الزمان (عج) [جمکران]

 

       شیخ حسن بن مثله جمکرانی میگوید: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارک رمضان سال 393 قمری در خانه ی خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه ی من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند، برخیز! و امام مهدی(عج) را اجابت کن که تو را می خواند.

       آنها مرا به محلی که اکنون مسجد(جمکران) است آوردند. چون نیک دیدم تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده و جوانی سی ساله  بر آن تخت تکیه بر بالینش کرده و پیری هم پیش او نشسته است، آن پیر حضرت خضر(ع) بود. پس آن پیر مرا بنشاند.

       حضرت مهدی(عج) مرا به نام خود خواند و فرمود: برو به حسن بن مسلم، که در این زمین کشاورزی می کرد، بگو که این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کنند.

        حسن بن مثله گفت: یا سیدی و مولای، لازم است که من دلیل و نشانه ای داشته باشم و الا مردم حرف مرا قبول نمی کنند. آقا فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما خودمان نشانه هایی برای آن قرار می دهیم و پیش سید ابوالحسن برو و به او بگو حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از این زمین به دست آورده است را وصول نماید و با آن پول مسجد را بنا کند.

        حسن بن مثله می گوید: چون من پاره ای راه آمدم، دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزی در گله ی جعفر کاشانی است، آن را خریداری کن و بدین موضع آورو آن را قربانی کن و بر بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق تعالی او را شفا می دهد.

        وی می گوید: من سپس به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم تا اینکه نماز صبح خوانده و سپس به سراغ علی المنذر رفتم و ماجرای شب گذشته ره برای او نقل کردم و با او به همان موضع شب قبل رفتیم، وقتی که رسیدیم زنجیرهایی دیدیم که طبق فرموده ی امام(ع) حدود بنای مسجد را نشان می داد، سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه ی او رسیدیم، خادمان او گفتند که سید از سحر در انتظار توست و تو از جمکران هستی، به او گفتم بلی، به درون خانه رفتم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن بن مثله، من در خواب بودم که شخصی به من گفت که حسن بن مثله نام از جمکران پیش تو می آید، هر جه گوید تصدیق کن و بر قول او اعتماد کن که سخن او سخن ماست، و قول او را رد نکن و از هنگام بیدار شدن از خواب تا این ساعت منتظر تو بودم و آنگاه بود که ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم.

      سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدند. چون به نزدیک روستای جمکران رسیدند، گله ی جعفر کاشانی را دیدند، حسن بن مثله به میان گله رفت و آن بز که از پس همه ی گوسفندان می آمد پیش حسن بن مثله دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله ی من نبوده و تا کنون آن را ندیده بودم، به هر حال آن بز را به مسجد آورده و آن را ذبح کردند و هر بیماری که از گوشت آن خورد با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیة الله(ارواحنا فداه) شفا یافت. حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفتند و مسجد جمکران را با چوب و دیوار پوشانیدند، سید زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه ی خود گذاشت. هر بیمار و دردمندی که خود را بدان زنجیر می مالید، خدای تعالی او را شفای عاجل عنایت می فرمود. ولی پس از رحلت سید ابوالحسن، آن زنجیرها پنهان گشته و دیگر کسی آنها را ندید.


نوشته شده توسط: بارون



 RSS 
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک

:: کل مهمانان گل طه ::
133095

:: مهمانان امروز ::
0

:: مهمانان دیروز ::
19

:: پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

نگاهی بر زندگی حضرت مهدی(عج)
علائم ظهور
مسجد جمکران
امام در آیینه ی شعر
دلنوشته
جلوه های ظهور
حضرت نرجس(علیها السلام)
پاسخ به چند سؤال در رابطه با امام عصر(ع)
جزیره ی خضراء

:: درباره من ::

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...
بارون
سعی شده در این وبلاگ‍، مطالبی در رابطه با آقا امام زمان(عج) گنجانده شود. امیدوارم با استفاده از این مطالب، شناختی هرچند اندک درباره ی مولایمان امام زمان(عج) به دست بیاوریم. چون روایت شده که: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

:: لوگوی ای گل طه::

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...

:: لینک دوستان من ::

:: لوگوی دوستان من ::






















:: موسیقی وبلاگ ::

:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در ای گل طه ::

 

*
*
*
*

این صفحه را صفحه ی خانگی خود کنید


Javascripts



SongCode.blogfa