سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارون - ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنکه را دانش نیست، هدایت نیست . [امام علی علیه السلام]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...



یکشنبه 87/3/19 ساعت: 9:39 عصر
 

                               یا مهدی/ای گل طه

                         نمی خواهم نمی خواهم جهان بی تو نمی خواهم

                          بدان ای همره  باران که جان بی تو نمی خواهم

 


نوشته شده توسط: بارون

شنبه 87/3/18 ساعت: 12:13 صبح
 

     بر من ببار و پاکم کن

     یا مهدی(عج) مولای من، سال هاست صبح های جمعه ندبه گویان با اشک، مژه ی چشم هایم را آب و جارو می کنم تا مگر قدمگاه تو شود و در غروب غم انگیز چشمانم سمات را زمزمه می کنم و اشک حسرت می ریزم، بیا تا در حریمت بیاسایم و با گریه هایت همنوا شوم. سر بر شانه ی بغضی بگذارم و مثل ابر بهاری گریه کنم و دانه های مروارید چشمانت را در صدف نگهداری کنم. ای سوار سبز پوش لحظه های من، می دانم که روزی می آیی و پرستوهای مهاجر را بر شاخسار آرامش، مأوا می دهی.

ای خوب، دیگر نمی توانم اشک هایم را در چاه چشمانم اسیر کنم، باران اشکم را بر سجاده ی نیازم جاری می کنم که اشک، مهر استجابت دعاست، ای زلال عصمت، آتش معصیت در وجودم شعله ور است، بر من ببار و تطهیرم نما.

بیا بیا بیا... تو چگونه در غیبتی در حالیکه وقتی می رفتی نوید آمدنت را دادی. بیا که با آمدنت به پایت بوسه ها زنم و جای پایت را با عشقی که در دلم نهفته است قاب بگیرم. بیا که با آمدنت تنهایی های عاشقانت را پایان دهی و عاشقانت را در این وادی تنها نگذاری یا مهدی.

بر گرفته از مجله خانواده سبز


نوشته شده توسط: بارون

چهارشنبه 87/3/15 ساعت: 7:11 عصر
 

      چند کلمه ی قصار درباره ی امام زمان(عج)

 

1.   « انا القائم من آل محمد انا الذی اخرج فی آخرالزمان لهذا السیف (و اشار الیه) فاملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جوراً و ظلماً»

ترجمه: من قائم آل محمد هستم، من کسی هستم که در آخرالزمان با این شمشیر (و اشاره فرمود به شمشیری که همراهش بود ) ظهور می کنم و زمین را از قسط و عدل پر می کنم آنطور که از ستم و ظلم پر شده است.

 

2.     « انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله البلاء عن اهلی و شیعتی»

ترجمه: من خاتم اوصیاء هستم و به سبب من خداوند بلاء را از اهل و شیعیانم دفع می کند.

 

3.     « من ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیحة فهو کاذب مفتر.»

ترجمه: هر کسی قبل از خروج سفیانی و صیحه( که از علایم ظهور می باشد) ادعای رویت من را داشته باشد دروغگوست و (به من) افتراء بسته است.

نکته: شکی نیست که منظور حضرت کسانی است که ادعای بابیت و نائبیت از جانب او را داشته باشند نه مطلق کسانی که شرف حضور و ملاقات جمال بی مثالش را پیدا کنند و بهترین شاهد هم آن است که این جمله را حضرت به آخرین سفیر خود و در آخرین نامه مرقوم فرمودند.

 

4.     «طلب المعارف من غیرنا اهل البیت مساوی لانکارنا.»

ترجمه: جستجوی معارف از ناحیه ای غیر از آنچه در نزد ما اهل بیت است، مساوی با انکار ماست.

 

5.     «لا عذر لاحد من موالینا فی التشکیک فیما یؤدّیه عنا ثقاتنا.»

ترجمه: هیچ عذری برای احدی از دوستان ما وجود ندارد که در آنچه کسانی که مورد وثوق ما هستند ، از ما نقل می کنند، تشکیک کند.

 

6.     « من کان فی حاجة الله عزو جل کان الله فی حاجته.»

ترجمه: هر کس به خاطر خدا حاجت کسی را برآورد خداوند هم اموراتش (اعم از دنیوی و اخروی) را اصلاح می کند.

 

7.     من زیارة الناحیة المقدسة لابی عبدالله الحسین:« فلئن أخرتی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم أکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصباً فلا ندبنک صباحاً و مساءً و لابکین علیک بدل الدموع دماً حسره علیک و تأ سفاً علی ما دهاک و تلهفاً حتی أموت بلوعة المصاب و غصه الاکتباب.»

ترجمه: حضرت در ضمن زیارتی که در رثای جد بزرگوارش سیدالشهداء(ع) انشاء نمود، می فرماید: اگر روزگار زندگیم را به تأخیر انداخت و مقدرات مرا از یاریت بازداشت و در مقابل دشمنانت نجنگیدم و با مخالفانت نبرد ننمودم، به خاطر تو و آنچه بر تو وارد شده، هر صبح و شام برایت ناله کرده به جای اشک؛خون می گریم تا آنگاه که با حسرت و اندوه و غصه جانکاه بمیرم.

 

8.     «قلوبنا اوعیه لمشیة الله، فاذا شاء شئنا.»

ترجمه: دل های ما ظرف مشیت و اراده الهی است، پس هرگاه او بخواهد ما خواهیم خواست.

 

9.     « قد آذانا جهلاء الشیعه و حمقاؤهم، و من دینه جناح البعوضه ارجح منه.»

ترجمه: نادانان و کور خردان شیعه و کسانی که پر و بال پشه از دینداری آنان برتر و محکم تر است، ما را آزار می دهند.

 

10.« انی امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء.»

ترجمه: من برای اهل زمین موجب امان و امنیت می باشم، همچنان که ستارگان برای اهل آسمان اینگونه هستند.

 

11.« اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذالک فرجکم.»

ترجمه: برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید، که فرج شما در همان است.

 

12.« ابی الله عزو جل للحق الا اتماما، و للباطل الا زهوقاً.»

ترجمه: خداوند از اینکه حق را ناتمام گذارد و باطل را از بین نبرد، ابا دارد.

 

13.« اعوذ بالله من العمی بعد الجلاء، و من الضلاله بعد الهدی و من موبقات الاعمال، و مردیات الفتن.»

ترجمه: پناه می برم به خدا از بینایی پس از روشنایی، و از گمراهی پس از هدایت، و از رفتار هلاکت بار و فتنه های نابود کننده.

 

14.« ان استرشدت ارشدت، و ان طلبت وجدت.»

ترجمه: اگر خواستار هدایت و رشد باشی ارشاد خواهی شد، و اگر جویا شوی می یابی.


نوشته شده توسط: بارون

دوشنبه 87/3/13 ساعت: 1:21 عصر
 

آیا داستان جزیره خضراء واقعیت دارد ؟

پاسخ: بررسی منابع داستان جزیره خضراء
اصل این قضیه به دو حکایت باز می‌گردد که در بحار الانوار ج53، ص213، و ج52، ص159 چاپ اسلامیه آمده است.
الف. حکایت اول از کمال الدین، احمد بن محمد یحیی انباری است که در سال 543 هجری(حدود 900 سال قبل) نقل شده است.(این حکایت را ناشر بحار الانوار از محدث نوری در جنة المأوی نقل و به بحار الانوار اضافه می‌کند(
ب. حکایت دوم را علی بن فاضل مازندرانی در سال 699 هجری قمری(700 سال پیش) نقل کرده است.
نکات مشترک دو حکایت:
1. محل سکونت امام زمان(ع) و فرزندان آن حضرت در جزیره‌ای در میان دریاست.
2. امام زمان(ع) اکنون همسر و فرزند دارد.
3. جزیره‌ای که امام زمان(ع) در آن است، بسیار خوش آب و هوا و سرسبز بوده و در نقاط دیگر دنیا نظیر ندارد.
4. در آن جزیره می‌توان امام زمان(ع) را دید.
5. نظم اجتماعی، رفاه و کیفیت سلوک مردم در آن جزیره بسیار عالی است.
6. ناقلان هر دو داستان(انباری و فاضل مازندرانی) ناشناخته و مجهول هستند.
نظرات راجع به این دو حکایت:
1. گروه اندک بر این عقیده‌اند که داستان واقعی است.
2. برخی از کسانی که اصل داستان را پذیرفته‌اند آن را با مثلث برمودا نیز تطبیق داده‌اند.(ر.ک ناجی نجرا، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه علی اکبر مهدی پور؛ سید جعفر رفیعی، جزیره خضراء(
3. پژوهشگران سترگی چون جعفر کاشف الغطاء، آقا بزرگ تهرانی، علامه شوشتری، جعف مرتضی عاملی، محمد باقر بهبودی و ... بر این عقیده‌اند که داستان جزیره خضرائ واقعیت ندارد و بر دو حکایتی که اصل داستان را پایه گدذاری کرده‌اند، اشکالات متعدد سندی ، تاریخی و متنی وارد است و آن دو نقل را کاملا از درجه اعتبار ساقط نموده‌اند.
اینک به اختصار به ذکر برخی از مشکلاتی که بر حکایت علی بن فاضل مازندرانی وارد شده است به اختصار می پردازیم:
الف. حکایت علی بن فاضل مازندرانی:

ـ اشکالات سندی:
1. مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار تصریح کرده که این حکایت را در کتاب‌های معتبر نیافته و به همین علت آن را به صورت مستقل در بابی جداگانه نقل می‌کند(بحار الانوار، چاپ اسلامیه، ج52، ص169(
2. هیچ یک از علما و بزرگان معاصر علی بن فاضل مازندرانی، هم چون علامه حلی و ابن داوود اسمی از او و داستانش به میان نیاورده‌اند. از این رو، این قضیه از چند حال خارج نیست: یا معاصران وی داستان او را دروغ و باطل تلقی کرده‌اند، یا اصلا چنین داستانی را نشنیده‌اند و یا اینکه این داستان در زمان‌های بعد از آنها ساخته شده است.

 .3در میان منابع موجود، کهن‌ترین مأخذی که برای این داستان به چشم می‌خورد کتاب مجالس المؤمنین نوشته قاضی نورالله شوشتری است که در سال 1019 هجری قمری به شهادت رسیده است. این در حالی است که داستان جزیره خضرائ مربوط به سال 699 هجری است.(جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، ص190).(یعنی این کتاب، حدود 300 سال بعد نوشته شده است(
بر این حکایت از نظر سندی اشکالات دیگری نیز وارد است که مابه اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم.
ـ اشکالات متنی:
در داستان علی بن فاضل، به مطالبی اشاره شده که با مسلمات دینی سازگاری ندارد و روایات بسیاری بر خلاف آن مطالب آمده است از جمله در متن روایات آمده که فاضل مازندرانی از شخصی به نام سید شمس الدین می‌پرسد: چرا در میان برخی آیات قرآن کریم ارتباط منطقی وجود ندارد/ سید شمس الدین پاسخ می‌دهد: این قرآنی است که خلیفه اول(ابوبکر) جمع آوری کرده و بعضی آیات آن را حذف نموده است. او قرآن امام علی(ع) را نپذیرفت؛ به همین دلیل بعضی از آیات آن با هم سازگاری ندارد.
همانگونه که مشاهده می‌شود، اگر کسی این بخش از حکایت را قبول کند، به تحریف قرآن کریم معتقد شده است. این مطلب به اجماع شیعه و سنی و به موجب تصریح آیه « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛«البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را پاسبانی خواهمی نمود»(حجر، 9) باطل و مردود است. از اینها گذشته اهتمام و توجه زیاد مسلمانان به نوشتن و حفظ قرآن و تعدد نسخه‌ها و شیوع آن در بین مسلمانان، از زمان پیامبر(ص) و زیر نظر مستقیم آن حضرت تا حدی بود که تبدیل و تحریف آن، از امور ناشدنی و ممتنع به به شمار می‌آید.
به علاوه چگونه می‌توان پذیرفت که عموم شیعیان در رنج و سختی و تحت فشار ظلم و ستم باشند ولی حضرت (و فرزندان او، بر فرض اینکه فرزند داشته باشد) در جزیره‌ای خوش آب و هوا، در آسایش زندگی کنند. این بر خلاف سیره اهل بیت است.
بر گرفته از http://www.imammahdi-s.com


نوشته شده توسط: بارون

جمعه 87/3/10 ساعت: 10:46 عصر
 

            چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

           چه   بغض ها که  در گلو رسوب  شد  نیامدی... نیامدی............

 

این عکس از شاهکارهای خودمه!!!

نظرتون دربارش چیه!؟

 

گرفته شده در تاریخ  10/03/1387  ،ساعت  19:01:38


نوشته شده توسط: بارون

دوشنبه 87/3/6 ساعت: 6:35 عصر
 

     همونجور که قول داده بودم، متن روایت جزیره ی خضراء رو در زیر آوردم...

شما چی فکر می کنید؟! به نظر شما با توجه به محتوای روایت، می تونه ادعای شیخ زین الدین علی بن فاضل مازندرانی حقیقت داشته باشه و یا...

دوست دارم قبل از اینکه یادداشتی رو بر نقد این روایت بفرستم نظرات شما رو در این باره بدونم، پس مثل همیشه صفحه ی نظرات این یادداشت رو با برداشتتون از این روایت و دلایلی که در مورد آن دارید، زینت بدید.

 

متن روایت جزیره خضراء
     علامه مجلسی در جلد 52 بحارالانوار می‌گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم؛سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که نعمت معرفت به ما ارزانی داشت و توفیق پیروی از اشرف مخلوقات و برگزیده کاینات حضرت محمد بن عبدالله (ص) را به ما عنایت فرمود. و ما را به محبت و مودت امیرالمؤمنین (ع) و دیگر پیشوایان معصوم از اهل بیت پیامبر (ص) مفتخر و مخصوص گردانید. پس از حمد و ثنا، در خزانه امیرمومنان، پیشوای پرهیزکاران، سرور اوصیا و حجت پروردگار جهانیان حضرت علی بن ابی طالب (ع) رساله‌ای یافتم به خط شیخ فاضل عالم عامل « فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی» که متن آن چنین است:

«پس از حمد پروردگار و درود بر پیامبر و اهل بیت آن حضرت، این بنده محتاج به عفو پروردگار « فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی» چنین گوید که از شیخ شمس الدین بن نجیح حلی و شیخ جلال الدین عبدالله بن حرام حلی در نیمه شعبان سال 699هـ هجری حکایت عجیبی که زین الدین علی بن فاضل مازندرانی در جزیره خضراء آن را مشاهده نموده بود ، شنیدم. با شنیدن داستان شوق عجیبی در من ایجاد شد که به خدمت شیخ زین الدین بروم و داستان را از خودش بشنوم و واسطه‌ای در بین نباشد.پس از جستجو از مکان او، مطلع شدم که او اوایل شوال همان سال (699 هـ) به حله مسافرت کرده است. من نیز راهی حله شدم و او را در منزل فخر الدین ملاقات نمودم. از او خواستم آنچه را برای شیخ شمس الدین و شیخ جلال الدین حلی نقل کرده برای من هم تعریف کند. شیخ زین‌الدین، حکایت خود را از آغاز تا انجام در منزل سید فخر الدین و در حضور او و گروهی از علمای حله که برای زیارت شیخ آمده بودند، برای من نقل کرد.متن حکایت به طور خلاصه چنین است:                                                         ادامه مطلب...

نوشته شده توسط: بارون

شنبه 87/3/4 ساعت: 7:46 عصر
 

             دیدار با حضرت مهدی(عج)

   یکی از پرسش ها این است که آیا در عصر غیبت کبری، کسی می تواند به سعادت دیدار حضرت مهدی(عج) نایل شود، با اینکه بر اساس بعضی از روایات، هر کس گفت: امام زمان(عج) را دیده ام، تکذیب کنید؟

 

    مطابق آنچه که از علمای بزرگ ما از قدیم و ندیم نقل شده، بسیاری از سعادتمندان و صالحان در موارد مختلف به سعادت دیدار حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت نایل شده اند و ماجراهای دیدار به قدری زیاد است که انسان اطمینان می یابد که اصل دیدار ممکن است و واقع شده است؛

    علمای بزرگ همچون شیخ مفید(ره) در کتاب ارشاد، شیخ کلینی(ره) در اصول کافی، شیخ حر عاملی در اثباة الهداة(جلد 7) علامه اِربِلی در کشف الغمّه (ج 3 ) علامه مجلسی در بحار الانوار(ج 53) حاجی نوری صاحب مستدرک، در کتاب نجم الثاقب و ... دهها و صد ها حکایت نقل کرده اند که همه بیانگر امکان  و وقوع دیدار با حضرت مهدی(عج) است.

    در این عصر نیز موارد بسیاری نقل شده که دلیلی بر کذب آن نداریم اما آنچه که روایت شده، مدعیان دیدار را تکذیب کنید، مربوط به توقیع( و نامه ای ) است که از ناحیه مقدسه حضرت مهدی(عج) برای نایب چهارمش علی بن محمد سمری(ره) درباره ی فرا رسیدن غیبت کبری صادر شد، در فرازی از این توقیع آمده:

    « آگاه باشید کسی که قبل از خروج سفیانی و صیحه ادعای دیدار حضرت مهدی(عج) کند، او دروغگوی تهمت زننده است.»

علامه مجلسی در پاسخ به این فراز می گوید:

1.     این روایت، خبر واحد و مُرسَل (یعنی اسناد روایت، پشت سر هم ذکر نشده اند) است و توان معارضه با آن همه حکایات را که از مجموع آنها، قطع و علم حاصل می شود، ندارد.

2.     بر فرض صحت، گویا منظور از تکذیب، تکذیب کسی است که ادعای دیدار و نیابت (خاصّ بعد از فرا رسیدن غیبت کبری) را دارد.

3.     در ماجرای جزیره ی خضراء آمده: سید شمس الدین (از نواده های حضرت مهدی) به علی بن فاضل مازندرانی گفت: « منظور امام زمان (عج) از تکذیب، مربوط به همان عصر است که دشمنان زیاد بودند و شیعیان در فشار و ظلم شدید  فرعونهای بنی عباس به سر می بردند، برای حفظ از گزند آنها، این دستور صادر شد.»

(انشاءالله در یادداشت های بعدی ، ماجرای جزیره ی خضراء و نقد هایی که براین روایت شده رو میارم.)


نوشته شده توسط: بارون

جمعه 87/3/3 ساعت: 7:30 عصر
 

 

                   دلتنگ یک لبخند تو

 

   ای محب مهدی!

   شاید تو هم بارها و بارها این جملات را در ذهن مرور کرده ای و با او به نجوا نشسته ای!

   بارها تشرفات حقیقی و غیر حقیقی را خوانده ای و به حال خود افسوس خورده ای. بارها و بارها آرزوی دیدارش را در خواب و بیداری از خدا و خودش خواسته ای و التماسش کرده ای و برایش اشک ریخته ای.

   و او تنها دعای هر روز قنوت های تب دار توست: اللهم کن لولیک... و تو هر روز برای سلامتی اش صدقه می دهی و اعمال ثواب و خیراتت را تقدیم به او می کنی! و باران که می بارد به یاد زلال اشک های جاری بر گونه هایش گریه می کنی و شب های جمعه که می شود، راحت و آسوده به بستر نمی روی، نکند فردا صبحی باشد که همه در مکه حاضرند و تو از قافله جا مانده باشی و جمعه که به عصر می رسد، کلافگی غیبت طولانی مولا و ندیدن او! کلافگی انتظار! کلافگی دوری از پدر حقیقی و مهربان بی قرارت می کند و باز زمزمه بغض آلود همیشگی:

        چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

        چه   بغض ها که  در گلو رسوب  شد  نیامدی

        خلیل  آتشین  سخن،  تبر به  دوش  بت  شکن

        خدای  ما دوباره  سنگ  و چوب  شد  نیامدی

                                                        نیامدی ... نیامدی ...

    بسیار خوانده ای:   الی مَتی اَحارُ فیکَ یا مَولای!

             در  حسرت   دیدار  تو  آواره  ترینم!

    و خوانده ای:   هَل الیکَ یَا ابنَ احمدَ سبیلٌ فتُلقی!

             دل را به تمنا ز تو دیدار و دگر هیچ!

    بسیار خوانده ای:   اذهَبُوا فَتَحسَّسُوا مِن یُوسُف

    بروید و از یوسف گمگشته تان سراغ بگیرید تا کلبه احزان تان گلستان شود.

    و آن وقت آوارگی کوه و بیابان را آرزو کرده ای، اما باز هم ندانسته ای که کجا به جستجویش بپردازی و سر انجام خسته از همه چیز و همه جا سر به زانو گذاشته ای و نالیده ای که:

        او صبر خواهد  از من بختی  که من ندارم

        من وصل خواهم از او قصدی که او ندارد.

  برگرفته از کتاب الهیه تألیف هیأت تحریریه مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس که مدتی اون رو از دوست خوبم خانم مردانپور به امانت گرفتم.

   راستی دوست من هم وبلاگی با موضوعی مشابه وبلاگ من دارند که سفارش می کنم حتماً سری به وبلاگشون بزنید.    Salamonalaaleyasin.parsiblog.com


نوشته شده توسط: بارون

جمعه 87/3/3 ساعت: 7:12 عصر
 

آیا قیام مهدی(عج) مسلحانه است؟

 

    از روایات متعددی که بیانگر جنگ آن حضرت، پس از ظهور و قیام است، فهمیده می شود که آن بزرگوار پس از ظهور، نخست همانند پیامبر اسلام(ص) مردم را به اسلام و بیعت دعوت می کند و حجت را بر آنها تمام می نماید، در مقابل این دعوت، گروه هایی به کار شکنی و توطئه و مخالفت بر می خیزند، آن بزرگوار در برابر آنها قیام مسلحانه می نماید و زمین را از لوث وجودشان پاک می سازد.


نوشته شده توسط: بارون

پنج شنبه 87/3/2 ساعت: 9:51 عصر
 

رحلت مهدی(عج) چگونه است؟

 

    در مودرد پایان عمر حضرت ولی عصر(عج) به طور کلی از گفتار امامان(علیهم السلام) بر می آید که همه ی آنها کشته و شهید می شوند، از جمله امام حسن مجتبی(ع) فرمود:

    « سوگند به خدا رسول خدا با ما چنین عهد کرد که یازده نفر از فرزندان علی(ع) و فاطمه (علیها السلام) به امامت می رسند، همه ی ما مسموم یا کشته می شویم.»

    چنانکه تاریخ نشان می دهد، همه ی امامان (علیهم السلام) تا امام حسن عسکری(ع) با شمشیر ا زهر، به شهادت رسیدند، حضرت مهدی نیز چنین خواهد شد.

    در مورد چگونگی شهادت امام قائم(عج) روایتی در دست نیست، جز اینکه علامه یزدی در کتاب الزام الناصب(صفحه190) می نویسد:

    « هنگامی که هفتاد سال از حکومت حضرت مهدی(عج) گذشت، زنی به نام سعیده که از بنی تمیم است و در صورتش ریش دارد، هنگام عبور حضرت مهدی(عج) سنگی بزرگ از پشت بام به طرف حضرت مهدی(عج) پرتاب می کند و همین موجب شهادت آن حضرت می شود و امام حسین(ع) غسل و کفن و نماز آن حضرت را بر عهده می گیرد و این مطلب بر گرفته از روایات امامان (علیهم السلام) است.» سپس امام حسین (ع) زمام حکومت را به دست می گیرد و پس از او امامان دیگر یکی پس از دیگری رجعت کرده و حکومت می کنند و حکومت امامان(علیهم السلام) سالهای بسیار طول می کشد و طبق بعضی از روایات تنها امام حسین(ع) بعد ا حضرت مهدی(عج) چهل سال حکومت می نماید.


نوشته شده توسط: بارون

<      1   2   3   4   5   >>   >


 RSS 
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک

:: کل مهمانان گل طه ::
130417

:: مهمانان امروز ::
15

:: مهمانان دیروز ::
17

:: پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

نگاهی بر زندگی حضرت مهدی(عج)
علائم ظهور
مسجد جمکران
امام در آیینه ی شعر
دلنوشته
جلوه های ظهور
حضرت نرجس(علیها السلام)
پاسخ به چند سؤال در رابطه با امام عصر(ع)
جزیره ی خضراء

:: درباره من ::

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...
بارون
سعی شده در این وبلاگ‍، مطالبی در رابطه با آقا امام زمان(عج) گنجانده شود. امیدوارم با استفاده از این مطالب، شناختی هرچند اندک درباره ی مولایمان امام زمان(عج) به دست بیاوریم. چون روایت شده که: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

:: لوگوی ای گل طه::

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی...

:: لینک دوستان من ::

:: لوگوی دوستان من ::






















:: موسیقی وبلاگ ::

:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در ای گل طه ::

 

*
*
*
*

این صفحه را صفحه ی خانگی خود کنید


Javascripts



SongCode.blogfa